تاریخ انتشار 18 بهمن 1400
نگاهی به زربافی و تاریخچه ی فشرده ای از دیرباز تا امروز ...
بهاره حسینی /محقق و پژوهشگر
در ابتدا برای آغاز و ورود به حیطه ی زربفت مروری داریم بر تاریخچه ی سایه و روشن آغاز آن از منابع در اختیار تا به امروز .
در باب قدمت و آغاز ظهور این هنر اطلاعات چندان شفاف و دقیق در اختیار نیست اما گواه اکثریت بر هم زمانی آن با دوران هخامنشیان است و به اوج رسیدن در دوران ساسانیان که در شهرهایی چون اصفهان ، کاشان و یزد خلق می شده و از دوران صفوی خصوصا شاه عباس اول به درخشش ویژه ای رسید چنان که والتر نویسنده و فیلسوف فرانسوی در یکی از آثارش کاشان را به دلیل مخمل و زری های زیبا و بی نظیرش با شهر لیون فرانسه که مرکز ابریشم اروپاست برابر می داند و امروزه در موزه های مطرح دنیا نمونه های بسیار و پراکنده از زربفت کهن ایرانی باقی ست .در خصوص ارزشمندی و خاص بودن این پارچه ی ناب از مجموعه ی پارچه های دستباف ایرانی هرچه گوییم کم است و حق مطلب ادا نخواهد شد که مجموعی ست از ارزش های معنوی و مادی در هم تنیده شده با ظرافت و روح هنری و عشق .شرحی از مشخصات پارچه های زربافت و اجزای تشکیل دهنده ی آن :
زربفت از متنوع ترین و منقوش ترین دست بافته های سنتی ایرانی ست که بدون پرز است و نوع بافت پیچیده تری هم نسبت به انواع پارچه های دست باف دارد . اصلی ترین و بارزترین شاخصه ی این نوع پارچه استفاده از نخ گلابتون است که در دو نوع طلا و نقره ساخته میشود که نوع طلا یا زر آن با عیارهای مختلف کاربرد رایج تر و متداول تر داشته همیشه و در این پارچه در حالی که نخ های تار یا چله از ابریشم خالص با رنگ های روشن است که وجه تمایز چله ی دار زربافت و ترمه در همین رنگ هاست ، در پود آن به کار می رفته و در طرح پارچه رج هایی از نخ گلابتون بسته به نوع نقش بافته می شود در کنار ابریشم و اصولا یکی از دلایل سختی کار زری بافی ظرافت فوق العاده ی نخ گلابتون و ابریشم است که برای هم نشینی ان ها کنار هم به لطف زربافی ساعات ، روزها و گاه ماه ها وقت و تلاش هم زمان بیش ازیک نفر با ذهن و دست و پا لازم است .روش های بافت هم تنوع بسیار داشته که امروزه متاسفانه می توان بخش بسیاری را منسوخ شده دانست .نواعی چون شجرزری ، زری اطلسی، زری برجسته گلدار ، ختایی و دورو که مهارت بسیار استادکاران را نیازمند بوده است و شکوفایی این تنوع طرح ها هم اغلب به دوران صفوی برمی گردد .در این عصر زربافی در کشور ایران جایگاهی بزرگ برای تامین منابع مالی و خزانه ی کشور بود و بخش اصلی بودجه های کلان اداره ی کشور و جنگ ها و … از راه بافت و صادرات پارچه های زربافت به کشورهای دور و نزدیک تامین می شده که از ابتدای تاریخ این هنر از بهترین ره اوردهای مسافران تمدن های اولیه از ایران بود .
پارچه های زربافت با پهنای معمولا بین ۱۰ الی ۱۴۰ سانت متغیر و برای تهیه پوشاک ، پرده ، رومیزی ، رومبلی ، و مصارف تزیینی و دکوراتیو کاربرد داشته ، خصوصا در زمان ساسانیان که از ان برای تزیینات معابد و کاخ ها بسیار استفاده می شده .اما از گذشته های دورتر نمونه های کامل از این پارچه در دسترس نیست و به همین دلیل مشخص نمی توان کرد که نقوش اولیه ی آن دقیقا به چه شکل بوده است.اما در زمان ساسانیان که بافت پارچه های ارزشمند چون ابریشم و زربفت به اوج خود رسید و هواداران زیاد در دنیا داشت که برای زینت کاخ ها و پوشش درباریان و بزرگان و روحانیون کلیساها در سراسر جهان از ایران برده می شد ، بافندگان هم که کمو بیش تحت تاثیر هنر چین بودند روش های مستقل را جایگزین کرده بودند که بیشتر ریشه در عقاید مذهبی وقت داشت ، طرح هایی همچون گیاه مقدس زرتشتی که دو نگهبان در حال مراقبت آن بودند و اشکال هندسی و نقوشی از این قبیل استفاده میشد .اوایل ورود اسلام به ایران این هنر صنعت دچار رکود شد اما وقتی اعراب با صنایع ایران آشنا شدند استقبال زیادی داشته و هنرمندان مسلمان از نقوش ساسانی بهره می بردند برای بیان مفاهیم .در دوران سلجوقی تغییراتی با تاثیر از هنر چینی به وجود امد که با حمله مغول ها از بین رفت ، اما در دوران تیموری مجدد از سرگرفته شد و این بار از تاثیرات هنر چین بیش از گذشته شد.تزییناتی و نقوش شامل اژدها ، عنقا و تزیینات گل های مختلف از جمله شقایق ونیلوفرآبی در این دوران و دوره ایلخانی پایه گذار تکمیل نقوش زربفت در دوران صفوی بود.
عالی ترین و زیباترین زربفت های بافته شده از تاریخ هنر مربوط به دوران شاه عباس دوم بوده که نقوش و روش های بافت پیچیده تر شد.
از معروف ترین نساج های این دوران :
( زرباف و مخمل باف ) :
خواجه غیاث الدین علی نقشبند
(زرباف) :
عبدالله بن غیاث
حسن بن غیاث
یحی بن غیاث
ابان محمد و محمد خان کاشی
علی خان کاشی
اسماعیل کاشی
آقا محمود اصفهانی
استاد سید رضا الهامی. ۱۳۴۵ خورشیدی
از قدیمی ترین زری های یافت شده قطعاتی ست که چندین سال پیش در نزدیکی ارامگاه بی بی شهربانو و درقبر یکی از بزرگان عهد سلجوقی پیدا شد که قطعات مختلف آن در موزه های مختلف جهان پراکنده شده است .البته اطلاعاتی هم از قرون دوم و سوم هجری وجود دارد که از خوزستان ، گیلان ، استرآباد ، طبرستان و خراسان هم سالانه مقادیر زیاد پارچه های ابریشم و زری به عنوان مالیات به دربار خلفای عباسی فرستاده می شده که این اطلاعات توسط پرفسور پوپ در جلد دوم کتاب هنر ایران آورده شده است.حدود ۱۲۰۰ سال پیش اروپاییها با سفر به ایران و تهیه پارچه زربفت ایرانی باقی مانده های صلیب مسیح را در آن پیچیده و به فرانسه برده و به کلیسای شهر نانسی فرانسه هدیه کردند که در همان جا محفوظ است .قطعه دیگری هم در همان دوران با نقوش هخامنشی به شهر سانس فرانسه برای پوشاندن یکی از قدیس کلیسای شهر برده شد که به لحاظ طرح و نقش هنوز طرح ان روی چادر شب های قاسم اباد و گلیم های مختلف ایران دیده می شود .در موزه آرمیتاژ در لنینگراد هم زری های ساسانی و صفوی و درموزه استکهلم نیز لباده ای از عهد صفوی موجود است .برای بافت پارچه ی زربفت دو نوع دستگاه بافت وجود داشته که تفاوت آن ها در نحوه ی نقش و نگار انداختن است .دستگاه سنتی یا (دستوری) و دستگاه ژاکارد.این پارچه به صورت پشت و رو بافته می شود و در واقع پشت آن پیش روی بافنده قرار دارد .بافنده با فشار پدال دستگاه تارهای پارچه وارد پروسه بافت شده و همزمان با عبور ماکو از دهانه ی ورودی تعبیه شده در دستگاه نخ پود که ابریشم یا گلابتون می باشد از میان تارها عبور می کند و در زمان نقش انداختن زرباف با فشردن پدال ژاکارد یا گوشواره کشی تارهای مربوط به آن نقش را بالا می کشد و با عبور ماکو نقش مد نظر را طرح اندازی کرده و می بافد .درگذشته بیشتر این مرحله به صورت ذهنی و بدون نقشه یا همان خیالی بافی انجام می شده که همه از جذابیت های این هنر ارزشمند است.
گلابتون سازی یا زرکشی:خود تخصص و مهارت ویژه ای ست که گاهی به صورت اختصاصی و در موارد معدود توسط استادکاران بافنده هم انجام می شده.در این هنر از طلا با عیار ۲۴ و نقره با عیار معمولا ۱۰۰ نوارهای بسیار باریک رشته میشود که گاهی هم ممکن است نقره با روکش طلا بوده باشد اما در هر حال برای تکمیل و تبدیل به نخ گلابتون مستحکم و قابل بافت باید توسط دستگاه ویژه و به صورت دستی بر روی یک یا چند رشته نخ ابریشم بسیار منظم و مارپیچ تابیده شود و تعداد نخ های ابریشم که به کار می رود معین کننده ی ظرافت نخ گلابتون درانتهاست .
زربافت در این روزگار :
امروز بدترین روزهای زربافی را سپری میکنیم . اکثر اساتید بزرگ از میان ما رفته اند یا بازنشسته شده اند و با وجود سختی های کار و تهیه مواد اولیه ی مرغوب و عدم حمایت هیچ ارگان و همچنین عدم آموزش آکادمیک آن ، هنر اساتید منتقل نشده و تقریبا پس از قرن ها به باریکه ای رسیدیم که هنر زربفت به تاری بند است .در مرحله ی انتخابیم که یا با شناساندن آن به عموم جامعه و ایجاد آشنایی و فرهنگ توجه به آن به این هنر رونق و جان دوباره بخشیم یا برای همیشه در پشت ویترین موزه ها به تاریخ بسپاریم .هنری که کم و بیش فرزند گم شده ی خانواده ی نساجی کهن و سنتی ایران می شود …و اما تلاش بیش ازیک دهه ی نویسنده در راستای احیاء این هنر با راهنمایی و کمک اساتید بزرگ همچون حسین مژگانی و مهدی شمسعلی و با تاکید بر شناساندن و ایجاد علاقه برای به کارگیری نوع متمایز و با طرح های به روز شده از زربفت که متناسب بانیازهای روز و قابل کاربرد برای دوخت و استفاده در انواع پوشاک فاخر ، زیورالات و انواع اکسسوری بوده با حفظ همه ی اصالت ها.چه در ساخت گلابتون و بافت پارچه و تهیه متریال اصیل و نفیس ایرانی و چه روش های بافت سنتی با دست در اصیل ترین و ناب ترین کارگاه ها که از این بین خانه شیخ الاسلام در اصفهان به مدیریت استاد مهدی شمسعلی سهم بزرگی در این همراهی و بدعت نهادن در طراحی و نوع نوین تری از کاربرد زربفت اصیل داشتند که ایشان از معدود اساتید بازمانده ی نسل قدیم بوده که با کمک شاگردان و پسر خود خانه موزه شیخ الاسلام را سرپا نگه داشته اند .تلاشی که برای من همزمانی داشت با فراز و فرودهای فراوان از انواع تحریم و نوسانات ارزی و جهش بی سابقه قیمت طلا و نقره و ابریشم تا بسیار مشکلات پیش بینی نشده طی یک دهه همچون فوت استاد گلابتون ساز جناب فولادگر و جایگزینی شخص استاد شمسعلی برای ساخت گلابتون با عیار خاص و مشخص و مناسب مدنظر برای پارچه های تمام گلابتون که زمینه ی کار دست و تلفیق و پارچه سازی بود که طراحی ساده اما ویژه داشت که اهل فن اگاه هستند تا چه حد چالش برانگیز بوده الی شیوع کرونا ، عدم ورود گردشگر و توریست ها برای رونمایی و شناساندن و تسهیل در شناخت و ارائه و رساندن به مراحل به کارگیری و مصرف چه در داخل چه خارج از کشور ، که همگی روزهای نفسگیر برای فعالیت در این حیطه را رقم می زده و میزند اما همت ما همچنان باقی ست .
استاد سید حسین مژگانی. ۱۳۵۳ خورشیدی
بلکه با تلاش جمعی و فارغ از من و ما کردن ها مداومت به ادامه ی احیاء و زنده نگاه داشتن این هنرصنعت نفس به شمار افتاده اما نفیس داشته باشیم با نگاهی ملی و همتی همگانی در جهت همدلی و هم سویی در تمام مراحل این کهن صنعت ، از ساخت و آماده سازی اولیه تا بافت و اجرا و ارائه اثار بلکه با فرهنگ سازی و ایجاد بستر ذهنی آماده در جامعه راهی باز شود برای جایگزینی این شاخه از دست بافتهدی بی نظیر و یادگار دیرین ریشه دار در فرهنگ ایران.همتی همگانی در حیطه های مختلف تولید آثار دستی و هنری خلاقانه و در ابعاد کم و زیاد و کاربردهای متفاوت با دایره ی تنوع بالا به جهت تناسب با انواع بودجه و سلیقه که بگردانیم چرخ های سنگین شده ی کارگاه های زری بافی را و خارج کنیم این نام و آثار فاخر را از پشت شیشه های قطور و قفل شده ی موزه ها تا دستان و منازل هنردوست و هنرشناس ایرانی و هر ان که در جهان از هنر بهره ای دارد .
انواع زری بافی
1. زری دارایی: در این زری تارها تماماً ازابریشم پودها از ابریشم و گلابتون است. در این نوع تعداد الیاف گلابتون بیشتر از الیاف ابریشم است و به همین دلیل این نوع زری کمی سنگی و خشن است.
2. زری اطلسی: در نوع دوم پارچه های زربافت، تارها از ابریشم است و نخ های پود همانند نوع اول از ابریشم و گلابتون است ولی برعکس نوع اول تعداد الیاف ابریشم بیشتر از الیاف گلابتون است. این نوع زری بسیار لطیف و ظریف است.
3. زری پشت کلاف: در این زری برخلاف انواع قبلی تمام سطح زمینه دارای نقش نیست و نقوش مجزا از هم روی زمینه ساده بافته می شوند. معمولاً زمینه تراکم بافت نداشته و بسیار نازک است. پودهای رنگی اضافی به هنگام بافت در فاصله بین دو نقش در پشت پارچه کشیده می شود و پارچه به گلدوزی شباهت پیدا می کند. در این پارچه کمتر از الیاف گلابتون استفاده می شود.
4.زری لپه باف: این نوع زری شباهت بسیاری به زری پشت کلاف دارد با این تفاوت که پودهای اضافی در پشت کار دیده نمی شود، ولی زمینه معمولاً ساده و بدون نقش است. در این نوع بافت، ماسوره حامل پود رنگی فقط از لابلای تارهایی که حامل نقش است عبور می کند و از تارهای زمینه کار که ساده است پودی عبور نمی کند و طبعاً قسمت های نقشدار پارچه برجسته تر از زمینه پارچه است.