تاریخ انتشار : 2 بهمن 1400
سبک اپ آرت در مد
OP ART IN FASHION
گرد آورنده :#مائده-جابر-انصاری/ طراحلباس،استایلیست
مدنویسان جوان
op art یک هنر انتزاعی است که هدف اصلی آن ایجاد توهمات چشمی است که به هدف ایجاد خطای چشمی خلق شده است. در art عمدتاً از اشکال هندسی که با استفاده از علم ریاضیات ترسیم شده اند می توانند خطای بینایی مانند حرکت ، چرخش ، لرزش و یا جهش را ایجاد کند. اولین آثار در این سبک با استفاده از یک پالت رنگی آکروماتیک سفید، سیاه و خاکستری ایجاد شده است که این امر باعث دستیابی به تضاد رنگی کامل میشود. بنیانگذار این جنبش هنرمند فرانسوی ویکتور وازارلی است. سبک op art همچنین با سبک های اکسپرسیونیسم انتزاعی، کوبیسم و دادا همراه است. تا اواسط قرن بیستم ، تمام این عالیق ، که ناشی از رشد روانشناسی و پیشرفت فنّاوری بیسابقهای بود، به یک جنبش هنری جدید تبدیلشدند. شاهکارهای هنری این سبک با استفاده از نوری که از اشکال انتزاعی در تقابل با پیشزمینه ایجاد میشوند بنابراین جلوههایی به دست میآیند که بهطور همزمان درک بصری مخاطب را گیج و تحریک میکنند. اولین نمایشگاهها توجه گسترده مخاطبان بینالمللی را به خود جلب کرد. برای بسیاری از بازدیدکنندگان به نظر میرسید که OP ART با دستاوردهای جدید خود در فناوری ، روانشناسی ، پزشکی ، دیجیتال و تلویزیون برای دنیای مدرن است. برای نخستین بار ، اصطالح op art توسط هنرمند و نویسنده دونالد جود در یک نقد انتقادی از نمایشگاه “نقاشیهای چشمی ” جولیان استنشیک به کار گرفته شد. نام جدید به سرعت توسط تایمز برگزیده شد. مقالهای که به همان نمایشگاه اختصاصیافته بود، سرانجام هنر چشمی یا بصری را بهعنوان یک سبک جداگانه معرفی کرد.این هنر مدرن تحت تأثیر آثار ویکتور وازارلی بود که یکی از اولین کسانی بود که به مطالعه توهمات چشمی ناشی از یک امر خاص برخاست. در اواسط قرن بیستم ، مجموعه ای از نمایشگاههای بینالمللی به آثاری با سبک و سیاق مختلف مانند op art توجه میکردند. عموم مردم نه تنها به آثار وازارلی و ایدههای او عالقهمند بلکه آثار سایر هنرمندانی که در توهمات نوری فعال بودند که آمیزهای از هنر سنتی و مدرن است را نیز میدیدند. در سال ۱۹۹۱ ، موزه معروف هنرهای مدرن نیویورک MoMAمیزبان نمایشگاهی به نام چشم پاسخگو بود. در میان ۱23 نمایشگاه ، نه تنها آثار وازارلی وجود داشت ، بسیاری از نمایندگان دیگر هنرهای دستی این فرصت را داشتند تا هنر دیدمانی خود را به مردم نشان دهند. در بین آنها هنرمندانی چون بریجیت رایلی ، فرانک استال ، کارلوس کروز دیاز وعیسی رافائل سوتو حضور داشتند. درک هنر چشمی : نمایندگان op art به تواناییهای چشم انسان و درک بصری عالقه داشتند ، برای همین بود که آنها ترکیبهای مختلفی را ایجاد کردند که امکان مطالعه پدیدههای درک چشمی و واکنش تماشاگران را فراهم میآورد. تأثیراتی از قبیل اعوجاج، کور شدن و استفاده از ترتیب دقیق محاسبهشده از اشکال ، رنگها، روشنایی و کنتراست بر تحریک چشم انسان استفاده میکند. بیشتر هنرمندان art-opاز یک پالت آکروماتیک استفاده میکردند و توضیح میدادند که هرچه کنتراست قویتر باشد، توهم روشنتر میشود.
بدون استفاده از خطوط بوم بر روی بومهای سیاهوسفید ، تشخیص اینکه کدام رنگ پسزمینه است ، دشوارترین است. بااینحال ، رنگ اغلب به ابزاری برای ایجاد توهمچشمی تبدیلشده است ، زیرا سایههای مختلف به شیوه خاص خود ، عمق تصویر را میافزایند و تضاد بین سایههای شدتهای مختلف ،امکانات جدیدی را برای آزمایشها فراهم میکند.علیرغم تأثیرات عجیب و غافلگیرانه op art کاملا با کانونهای هنر عالی سازگار است ، زیرا همه بومهای کالسیک از توهم عمق و تصویر فضایی استفاده میکنند. هنر چشمی با تکیهبر قوانین روانشناختی ادراک بصری ، خطای بینایی را گسترش میدهد.چگونه توهمات چشمی ایجاد می شود؟ هنر چشمی op art بهعنوان یک جنبش هنری که مبتنی بر ارتباط فیزیولوژیکی و روانشناختی بین ارگان بینایی چشم) و اندام ادراک (مغز و سیستم عصبی است شناخته می شود. الگوهای خاص و ترکیبات هندسی میتوانند به اختالف بین این دو عضو منجر شوند ، بنابراین اثرات چشمی غیرمنطقی و توهم ایجاد میکنند. این اثرات را میتوان به دودسته تقسیم کرد: ۱)توهم حرکت: ناشی از ترتیب خاص اشکال هندسی متضاد.تأثیر حرکت درک شده با استفاده از یک پالت سیاهوسفید که سادهترین راه است.2)تصاویر باقیمانده: باعث میشود مغز تصویر را نگهداشته و آن را بر روی یک سطح تمیز بالفاصله بعد از خروج چشم بیننده از تصویر این سبک نشان دهد.این اثر با استفاده از رنگهای روشن و متضاد ایجاد میشود. op art در هنر منتقدین معتقدند که ریشههای این سبک هنری، انتزاع هندسی است که این سبک جدید بود و بهسرعت در حال تغییر بود. با اینحال تمایل به تمرکز دقیق بر روی جلوههای بصری و ادراکی نشان میدهد که ایدههای استادان باروک تأثیر بیشتری در این سبک داشته که سپس با تکنیک خاصی ترکیب شدند. نمایندگان این سبک در تکانه های ایدئولوژیک واحدی فرق نمیکردند. برخی از آنها توهمات ادراکی را بهعنوان آزمایشی بر ادراک آدمی خلق کردند درحالیکه برخی دیگر سعی داشتند با این هنر پروژههای جدید جالب و داریا عناصر محرک را ایجاد کنند.بسیاری از هنرمندانی که شاهکاریهای این سبک را اجرا میکردند خود را جزئی از جنبش نمیدانستند و حتی کامال از به رسمیت شناختن آن بهعنوان یک جهت جداگانه و مستقل امتناع ورزیدند.
سبک op art در لباس چیست؟ این سبک با شما بازی میکند ، چشمانتان را تحریک میکند ، سرگرمکننده وگمراهکننده است. این تصاویر توهم ایجاد میکنند ، شما چیزی را میبینید که درواقع وجود ندارد. در دهه ۱۹۹۱ و با ظهور اصطالحا مودها ، آدمکها و کارگران پارهوقت ، با تقلید از سبک جوانان طالیی دهه ۱۹2۱ ، خردهفرهنگهای جوانان ابتدا شروع به تحت تأثیر قرار دادن روندهای اصلی فرهنگی و مد کردند ، جوانان میخواستند جلب توجه کنند ، به دنبال آزادی و رهایی بود. جوانان نخستین کسانی بودند که از جدیدترین موارد طراحی ، موسیقی و هنر مطلع شدند و وظیفه خود را برای احاطه کردن خود با چیزهای شیک می دانستند. تاریخ تبدیل شدن سبک op art این نوع هنر با اشتیاق به علوم ریاضیات ، سایبرنتیک ، فناوریهای جدید و اکتشافات در حوزه ادراک انسان ایجادشده است. آثار op art بر اساس جلوههای نورپردازی و کنتراست رنگ بناشدهاند. هنرمندان با تلفیق اشکال هندسی ساده و رنگهای کروماتیک ، به تأثیر یک فضای زندگی دست یافتند. باوجوداین واقعیت که توهم گرافیکی باعث سرگیجه مخاطب شد ، دنیای مد به این نوع هنر عالقهمند شد. طراحان مد شروع به الهام گرفتن بهاز ایدههای این هنر مانند انتقال نوارها ، مربعها ، مارپیچها ، محافل و سایر اشکال هندسی به لباس و لوازم جانبی شدند.شرکت های نساجی هنرمندان جوان را برای طراحی لباس مدرن استخدام کردند. تضاد شدید لکههای سیاهوسفید ، جلبتوجه که همه اینها برداشتی فراموشنشدنی از خود بهجا گذاشت ، بهترین متفاوت بودن در جمعیت. و خصوصیات جدید مصنوعی – شفافیت ، درخشش ، انعطافپذیری آن – باعث میشود بهترین عملکرد این سبک مد را بیان کنید. دهه ۱۹۹۱ بانام طراح مد لباس ماری کوانت همراه بود. این جوان انگلیسی که در محافل جوانان شیک لندن میچرخید ، بهشدت روح زمانهها را احساس میکرد. او بهترین مدلهای لباسهای شیک را در مدلهای خود مجسم کرد. اگرچه در اصالین مد جدید -لباسها و کتهای بسیار کوتاه ، الگوهای هندسی و کفشهای تخت – فقط برای جوان و باریک طراحیشده بود ، اما در اواخر دهه ۱۹۹۱ همه خانمها به روشی مشابه لباس پوشیدند. این سبک در جوانان به یک فرقه تبدیلشدهاند. یکی از اصلیترین نکات در لباس طراحی شده توسط مری کوانت این بود که برای جوانانی طراحی شده بودند ، که در آن زمان به دنبال چیزهای جدید و تازه و مدرن بودند. op artمحبوبترین جنبش در دهه ۹۱ بود بهطوریکه در مد بزرگ دهه ۹۱ تأثیر گذاشت. لباسهای مری کوانت عمدتا با پارچههای ضخیم و محبوب آن زمان – وینیل ساخته میشد. او دامن کوتاه را اختراع کرد، لباس و دامن او بسیار کوتاه و مینیمالیستی بود. هنگامیکه شروع به کارکرد، خودش لباس ها را تولید کرد اما تا سال ۱۹۱3 با هجده تولیدکننده کارکرد. وقتی به لباس و لوازم جانبی ساخته مری کوانت می پردازیم، فکر می کنم میتوانیم فضای واقعی دهه ۹۱ را حس کنیم. op art نبض و پویایی را در تصویر کل لباس به ارمغان میآورد و احساسات پر جنبوجوش را برمیانگیزد. او از مرزهای اجتماعی فراتر رفت و به ابزاری برای بیان خود تبدیل شد. امروزه ، گرافیکهای سیاهوسفید با نقاشیهای پیچیدهتر و گاه بسیار پیچیده متمایز میشوند. سادهترین نوع در سبک op art در لباس ، دایره با اندازهها و گزینههای مختلف است ، یا به رنگ سیاهوسفید یا سفید روی سیاه پیچیدهتر پذیرفتهشدهاند مثل : انواع امواج، لکهها، ستارهها، حلقهها، که در دهه ۱۹۹۱ ظاهر شد ، امروز هنوز هم مرتبط است. اغلب در لباسهای کالسیک باکیفیت باال استفاده میشود.”رنگ خالص و فرم خالص میتواند تمام جهان را در آغوش بگیرد.” ویکتور وازارلی یک موضوع جداگانه در سبک op art ، شکلهای پیچیده ، جوانهها و گلهای سیاهرنگی که بهدقت ترسیم میشوند بر روی یک بوم سفید ) بهندرت – گلهای سفید روی بوم سیاه( به نظر میرسند. این انحطاط و لمس مدرن از فناوری و اشاره به فرانسه عاشقانه ناپلئونی است. درعینحال ، میتوان کل فضای پارچه را با الگوهای کوچک پوشاند یا شاید فقط یک مورد بزرگ آن را پذیرفته باشد – گل عظیمی از طبیعت ناشناخته ، اما با یک الگوی شگفتآور پیچیده گلبرگ ترسیم می شود. خطوط ، مثلثها ، مربعها ، دایرهها ، لوزیها و سایر اشکال هندسی اساس این سبک هستند. آنها درهمتنیده و درهم میشوند ، به شکلی باورنکردنی باهم ترکیب میشوند ، اشکال جدیدی ایجاد میکنند و چشم را مجذوب خود میکنند. دهه ۹۱ دیوانه در پرواز همهچیز جدید و غیرمعمول را برداشت. روندهای آیندهنگر و آزاد بهراحتی در واقعیت جا میگیرند و البته در مد منعکس میشدند. همه طراحان آن را دوست نداشتند ، اما کسانی بودند که جرات کردند رنگهای
غیرمنتظرهای را به تصاویر لباس زنان اضافه کنند . ل ری آلدریچ ( ۱۹۱۹-2۱۱۱ ) طراح مد در مجموعه هنر آمریکایی بود. در سال ۱۹27، وی کار خود را در نیویورک شروع کرد وی در سال ۱۹۹۴ موزه نوآورانه آلدریچ برای هنرهای معاصر در ریجفیلد را تأسیس کرد. او در سال ۱۹۹۱ مجموعه ای از لباسها را با طرحهای op art ایجاد کرد. در سال ۱۹۹۹ ، او تجارت مد خود را به موزه هنر خود فروخت. بعد از دهه ۹۱ ، سبکop art همیشه در اوج محبوبیت نبود ، اما هرازگاهی تولد جدید خود را تجربه میکند. طراحان یادداشتهای مدرن را به آن اضافه میکنند ، که در روزهای ما به آن اهمیت میدهد . op art میتواند سیاهوسفید باشد و باهمه رنگهای رنگینکمان بازی کند ، همه اینها به خلقوخو بستگی دارد. درست در نگاه اول شکلهای سورئالیستی در یک زمان شکل میگیرند. این سبک ترکیبی از ریاضی و تفکر تخیلی است. کامالً متناسب با عصر پیشرفت فنّاوری است.لباس در سبک op art با استفاده از پارچههایی با الگوهای هندسی ، تزئینات انتزاعی ، رنگهای روشن ، اشباع ، متضاد با یکدیگر متمایز میشود. نباید برش دشوار باشد ،زیرا با چنین چاپهایی تهیه کردن آن دشوار خواهد بود. اگر در یک کتوشلوار یک عنصر از این سبک وجود دارد ، بهتر است دیگری را در یک مقیاس تک رنگ انتخاب کنید تا در ترسیم تصویر اختالل به وجود نیاید. و برای این لباس ، لوازم جانبی که برای آن انتخابشدهاند نیز بهتر است آرامش بصری بیشتری داشته باشند. روشنایی باید متوسط باشد . Op Art امروزه : سبک کالسیک op art بهصورت آکروماتیک است ، ترکیبی از سیاهوسفید. بااینحال ، امروز چاپهای روشنتر ، متضاد با جلوههای نوری غیرمعمول نیست. تزئینات کالئیدوسکوپی را میتوان در تزیینات ااین سبک قرار داد. تکرار طرح ها ، تقاطع ها ، توهمات رنگی ، فریب به دلیل بازی با شکل ها و اندازهها نشانه های بارز جهت گیری هنر در مد است. خطوط هندسی چاپ به خودی خود ، تصویر را پیچیده میکند ، بنابراین لباسها با این سبک از سبک ساده ای برخوردار هستند. در فصل بهار و تابستان ، بسیاری از طراحان به نقوش op artتوجه میکردند.art Opدر تفسیرهای مختلف نیز در مجموعههای فصلی از مارکو دو وینچنزو Roccobarocco ،Runhoff Talbot برند Raoul ،ماکس آزریا ، فندی ، امیلیو پوچی، فاوستو پوگلیسی ، دامیر دوما ، آتلیه گالتسکی ، الکساندر مک کوئین وجود دارد.
گرد آورنده : مائدهجابرانصاری/ طراحلباس،استایلیست