تاریخ انتشار : 1 دی 1400
Self-decoration of Turkmen women
کتاب خودتزیینی زنان ترکمن نوشته #دکترطیبهعزتاللهینژاد
درآمدی بر انسان شناسی زیبایی شناسی
در فصل نخست این کتاب به مباحثی همچون انسان شناسی زیبایی شناسی، انسان شناسی بدن وخودتزیینی، انسان شناسی لباس و زیورآالت پرداخته شده است. توجه به نگرش مردم جوامع مختلف در انسانشناسی زیباییشناسی از اهمیت باالیی برخوردار است. زیباییشناسی در جامعه نقشی مهم ایفا میکند، درحالیکه مطالعات و نظریات رایج در این حوزه آن را به زیبایی محدود می کند و همچنین اغلب این نظریات زیبایی را معادل خوبی میدانند. باید یادآور شد که در همۀ جوامع، این مسئله مصداق ندارد. نظریههای زیباییشناسی امروز متأثر از دیدگاه غربی است؛ درحالیکه حوزۀ انسانشناسی به اینروند انتقاد دارد و معتقد است که معیارهای زیبایی و زیباییشناسی در هر جامعهای با توجه به ساختار آن تعریف میشود. در سالهای اخیر، تحولی بزرگ در انسانشناسی زیباییشناسی رخ داده و آن توجه به معیارهای جوامع مختلف است. مهمترین دغدغههای انسانشناسان در این حوزه تغییر نگرش محققان به مقولۀ توجه به دیدگاه افراد و جوامع گوناگون است. از دید انسانشناسان، اغلب پژوهشها در حوزۀ زیباییشناسی از تفکرات غربی و »تفاسیری فاصلهدار« نشئت گرفته اند. سنجش معیارهای زیبایی در جوامع دیگر با شاخصههای غربی سبب تحمیل معیارهای آنان بر دیگر جوامع شده است و حاصلش، برداشتی غیرمنطقی از ساختار اجتماعی بود. ازنظر محققان این حوزه، زیباییشناسی به فرهنگهای گوناگون صادر شده و به بی ثباتی انجامیده است؛ زیرا این موضوع دغدغۀ آن جوامع نبودهاست. زیبایی و زیباییشناسی در این کتاب از دید افراد روستای دویدوخ بررسی می شود. ارزشهای جمعی نقشی مهم در معیارهای زیبایی بومی خودتزیینی زنان دویدوخ دارد. زیبا و زیبایی در راستای حفظ هویت و قدرت معنی مییابد و زیبایی تجلی معیار و ارزشهای جمعی است.معیارهای معنوی نسبت به مادی از اهمیت بیشتری برخوردارند. »زیبایی» در فلسفۀ غرب سابقۀ دیرینه دارد؛ یونانیان باستان معتقد بودند تنها هنرمند میتواند زیبایی را بازنمایی کند. دکارت در قرن هفدهم بیشتر به مقولۀ عقل پرداخت و حس را در مقابل عقل قرار داد و نسبت به آن در مقام توجه نبود. همین امر موجب شد تا جامعۀ غربی با نگاهی تنزل آمیز به زیبایی بنگرد؛ بالطبع آن، هنر نیز با زیبایی در یک راستا قرار میگرفت و عقل در پیدایش آن نقش مهمی نداشت. در قرن هجدهم، فصلی نو درباب زیبایی گشوده میشود: الکساندر بومگارتن ، فیلسوف آلمانی، واژۀ یونانی »استتیکوس « به معنی »درک حسی« را به کار می برد و کتابی با نام استتیکا مینگارد و در آن به مقولۀ حس میپردازد. از این پس، شاهد شکلگیری کرسیهای مطالعاتی پیرامون حس هستیم. به نوعی میتوان گفت مباحث زیباییشناسی با حس آغاز میشود و باوجود این، زیباییشناسی به عنوان فلسفهای در حوزۀ هنر نمود نمییابد. کانت، به عنوان یکی از مهمترین چهرههای حوزۀ زیباییشناسی، در پی مطرح کردن مباحثی متفاوت در این حوزه بود. وی مبحث استتیک را به وجود آورد و آنرا به نظریه ای مرتبط با هنر و زیبایی تبدیل کرد. در نقد کانتی هم، حس پایینتر از شناخت و درک قرار میگیرد و او ذوق رامبتنی بر اخالق نمیداند و حکم به زیبایی چیزی را حکم ذوقی بیان می¬کند و ذوق را قوۀ داوری دربارۀ زیبایی میخواند. مهمترین اثر او در حوزۀ زیباییشناسی، کتاب دربارۀ حس زیبا و والاست.کانت با دیدی متفاوت به زیباییشناسی مینگرد و حس زیبایی و امر واال را در ارتباط با تمایالت به اشیاء میداند.کانت معتقد بود که زیبا چیزی است که برای فرد خوشایند باشد.
تفکرات کانتی تا اواخر قرن نوزدهم بر فرهنگ و مطالعات غربی تأثیر میگذارد و ازهمینرو، در غرب مصداق زیباییشناسی، هنر و آثار هنری میشود.در اواخر قرن، شاهد رواج مطالعۀ انسانشناسیهنر و مباحث زیباییشناسی در مطالعات هستیم. از نخستین مقالههای این حوزه میتوان به »انسانشناسی و زیباییشناسی« )۱۸۹۱ )ارنست گروس ، انسانشناس آلمانی، اشاره کرد. ازنظر وی، انسانشناسی راهگشای معضل مباحث زیباییشناسی است. مطالعات انسانشناسی از آغاز به دو مقولۀ فرهنگ و زیبایی توجه داشت و ازهمینرو، تاریخچۀ پیدایش مطالعات زیباییشناسانه با حوزۀ انسانشناسی هنر توأم است. در قرن بیستم شاهد تحوالتی چشمگیر در انسانشناسی زیباییشناسی هستیم و پژوهشهای متعددی در این حوزه انجام شدهاست. مارسل موس، جامعهشناس فرانسوی، یکی از بنیانگذاران انسانشناسی است. وی زیباییشناسی را بزرگترین فعالیتهایانسانی و جزو اَعمال حیاتی جوامع، بهویژه جوامع بدوی، میداند و همچنین آن را بازنمودی از تفکر
مردم میخواند. محققان زیادی در این حوزه به مطالعه میپردازند، اما در اینجا میتوان از تأثیرگذارترین آنها نام برد: پیر بوردیو، هوارد مورفی و جرمی کوت. مورفی بر اشیای هنری متمرکز شده است و زیباییشناسی را امری اجتنابناپذیر در حوزۀ مطالعات انسانشناسی میداند.ازنظر او، زیباییشناسی توان مشارکت در تمام جنبههای زندگی روزمره را دارد و نقشی مهم در زندگی انسانها ایفا میکند. بوردیو نیز، زیباییشناسی را شاخهای از فلسفه و در ارتباط با تعریف زیبایی و ذوق میداند. کوت از تأثیرگذارترین افراد در مقولۀ زیباییشناسی است. بهباور او، گام نخست در انسانشناسی زیباییشناسی توجه به نگرش مردم به جهان است و نیز اینکه کدام شکلها را ترجیح میدهند و به دنبال چه مهارت و پیشرفتی هستند. ازنظر کوت، نمیتوان معیارهای زیباییشناسی را بهشکل جهانشمول درنظر گرفت و آن را به هنرهایدیداری محدود کرد. وی اظهار میدارد که معیارهای زیباییشناسی هر جامعه با جامعۀ دیگر متفاوت است و از طرفی، زیباییشناسی عالوهبر تجربه، فعالیت زیباییشناسانه را نیز در بر میگیرد. کوت معیارهای زیباییشناسی در آثار هنری را در راستای معیارهای غربی میداند، اما این امر درمورد جوامع مختلف مصداق ندارد و ازنظر وی، زیبایی بومی معیارهایی متفاوت دارد. ازنظر
کوت، هنر در نگرش غربی تعریف خاص خود را دارد و بر همین اساس، از دیدگاه غربی در همۀ جوامع نمیتوان هنر یافت. آیا جامعهای بدون هنر وجود دارد؟ چرا براساس معیارهای غربی باید جوامعی را بیهنر خواند؟ انسانشناسان از این مقوله ابراز نگرانی کردهاند. کوت معتقد است که هیچ جامعهای بدون هنر نیست و همۀ جوامع هم هنرهای دیداری ندارد، از سویی دیگر، ارزشگذاری هنرها باعث آسیب میشود. نمیتوان هنری را کمتر از دیگری دانست.ازنظر او، همۀ فعالیتهای انسانی جنبۀ زیبایی شناسانه دارند.یکی از مصادیق زیباییشناسی را میتوان در حوزۀ مطالعاتی خودتزیینی یافت. مطالعات حوزۀ بدن از قرن نوزدهم در رشتههای علوم انسانی مانند: جامعهشناسی و انسانشناسی شکل میگیرد. در این مطالعات بدن با تفاوتهای اجتماعی، بنیادهای طبیعی و فیزیکی مرتبط است. در این قرن، تالشهای زیادی برای طبقهبندی و مقایسۀ بدن در ارتباط با پیامدهای اجتماعی و سیاسی صورت میگیرد. در قرن بیستم در حوزۀ مطالعاتی بدن، محور پژوهشها بر معنی و نماد قرار میگیرد و اغلب مطالعات، بدن را بسترنمادهای فرهنگی در ساختار اجتماعی ازطریق آیین و خودتزیینی بیان میکنند. انسانشناسانی همچون هرتز، ونگنپ وموس پژوهشهایی را درخصوص بدن و تزیین انجام میدهند. موس در حوزۀ بدن نیز پژوهشهایی را انجام داد و از مهمترین پژوهشهای وی، مقالۀ »تکنیکهای بدن« )۱۹36[ )۱۹3۴ ]بود و برای نخستین بار به طرح انسانشناسی سیستماتیک بدن پرداخت. از نظر او، هر جامعهای به انسان شیوۀ استفاده از بدن را میآموزد و این مسئله در فرهنگهای مختلف دیده میشود. از مهمترین ابزار خودتزیینی میتوان به پوشش اشاره کرد. به همین منظور، مطالعاتی با عنوان انسانشناسی لباس و زیورآالت انجام میگیرد. پژوهشهای انسانشناسی لباس از دهۀ۸0 تا آغاز قرن جدید گسترش چشمگیری مییابد و در اغلب پژوهشها به رابطۀ میان لباس، خودتزیینی، هویت و زنان توجه میشود.
نویسنده : #دکترطیبهعزتاللهینژاد / دکتریپژوهشهنر
عضوهیاتعلمیپژوهشکدههنر
عضوهیاتعلمیپژوهشگاهفرهنگ،هنروارتباطات