تاریخ انتشار 29 فروردین 1402
طراحي لباس صحنه و تاثير ان بروي نمايش و مخاطب
#مریم نارگونی / کارشناس مردم شناسی و طراح لباس * خانه مد مریم نارگونی
چکیده
نقش و نحوه ي عملکـرد طـراح لبـاس عامل مهمـی در صحنـه یـک تئاتـر مـی باشـد ، تئاتـر یـک کار گروهـی اسـت و همـه ی عوامـل دسـت
بـه دسـت هـم مـی دهنـد، تـا یـک کار موفـق و مـورد پسـند بیننـدگان خـود بدسـت آورنـد ،همچنیـن یـک طـراح لبـاس تئاتـر ، وظیفـه هـای متعـددی بـر عهـده دارد کـه اصلـی تریـن آن هماهنـگ بـودن بـا متـن نمایـش نامـه مـی باشـد.کار طـراح لبـاس بـا اتـود هایـی در جهـت طـرح لبـاس بازیگـران نمایـش زیـر نظـر کارگـردان شـروع مـی شـودوطراح لبـاس تـا پایـان نمایش،بایـد در گـروه حاضـر باشـد. ایـن تحقیـق بـا توجـه بـه مطالعـات کتابخانـه ای و بـه روش تحلیلـی و تطبیقـی انجـام شـده اسـت. لباس ممکن است به (https://bardiyastudio.com/) سبک لباس پوشیدن خ (https://bardiyastudio.com/)اص (https://bardiyastudio.com/) یک ملت، یک طبقه یا یک دوره اشاره داشته باشد. در بسیاری از موارد، ممکن است به کامل شدن دنیای هنری و بصری که منحصر به یک تولید تئاتری یا سینمایی خاص است کمک کند. ابتدایی ترین طرح ها برای نشان دادن وضعیت، ارائه محافظت یا فروتنی، یا ارائه علاقه بصری به یک شخصیت تولید می شوند.لباسها ممکن است برای یک تئاتر، سینما یا اجرای موسیقی باشد، اما ممکن است محدود به آنها نباشد. طراحی لباس را نباید با هماهنگی لباس که صرفاً شامل تغییر لباس موجود است، اشتباه گرفت، اگرچه هر دو لباس صحنه را ایجاد می کنند.
در طراحی تئاتر از چهار نوع لباس استفاده می شود: تاریخی، تخیلی، رقص و مدرن.
کلید واژه ها:نقش – طراح لباس – تئاتر – طراحی لباس تئاتر
مقدمه :
از آنجـا کـه طراحـی لبـاس در تئاتـر یکـی از ارکان اصلـی در سـاختار فیزیکـی و روانـی یـک اجـرا محسـوب مـی شـود و بـا توجـه بـه وفـاداری بـه متـن و نویسـنده ، طـراح لبـاس بایـد تابـع گویـش و خصوصیـات اصلـی یـک اجـرا باشـد( ضیغمـی ، 1394).
کارگـردان مـی توانـد بـه وسـیله ی لبـاس، بازیگـر را در دنیایـی بهتـر نقـش را بیشـتر هدایـت کـرده و توجـه تماشـاگر را جلـب کند.بازیگـر بـه وسـیله لبـاس از خـود هـرروزه اش ،جـدا مـی شـوند ونقشـی را کـه قـرار اسـت بـازی کنـد ، باعمـق بیـش تـری احسـاس مـی کنـد. لبـاس بـه بازیگـر کمـک میکنـد تـا هماننـد شـخصیت نمایشـی اش صحبـت کنـد. فکـر کنـد و حرکـت کنـد( گلشـن،127،1393).
لبـاس بخـش بسـیار مهمـی از اجـرای نمایـش اسـت. لبـاس، بخشـی از بازیگـر اسـت و تئاتـر بـدون بازیگـر بـی معناسـت. تماشـاگر نیـز بـه کمـک ویژگـی هایـی کـه در لبـاس هـای نمایشـی وجـود دارد، از خـود بازیگـر دور و بـه شـخصیت بازنمایـی شـده نزدیـک مـی شـود. لبـاس جلـوه و بازتـاب بیرونـی نقـش آفرینـی، احساسـات و حـال و هـوای درونـی بازیگـر اسـت و مـی توانـد معنـای درون نمایـش نامـه را از طریـق نشـانه هـای بیرونـی بیـان کنـد. لبـاس عاملـی قـوی در بیـان احساسـات شـخصیت نمایشـی اسـت و هـم بـه بازیگـر و هـم بـه تماشـاگر در درك هرچـه بهتـر نمایـش نامـه و فضـای کلـی اثـر یـاری مـی رسـاند . بـه طـور کلـی ، فـرم ، رنـگ و بافـت جایـگاه ویـژه ای در طراحـی لبـاس تئاتـر دارنـد و در صـورت نادیـده گرفتـن آن هـا، لبـاس ویژگـی خـود را از دسـت مـی دهـد. لبـاس بـه وسـیله فـرم رنـگ و بافـت ایـن توانایـی را دارد کـه نشـانه هـای بـی شـماری را بـر خـود حمـل کنـد و از ایـن طریـق بـه معرفـی بهتـر شـخصیت نمایشـی و فضـای نمایـش بپـردازد . بایـد توجـه داشـت کـه قابلیـت هـا و کارکـرد هـای لبـاس، در نهایـت بایـد در جهـت هرچـه جلـوه گـر شـدن شـخصیت نمایشـی در ذهـن تماشـاگر باشـد و بـه پیـش بـرد کنـش دراماتیـک یـاری رسـاند . شـخصیت در جریـان کنـش شـکل مـی گیـرد و از دل کنـش دراماتیـک بیـرون مـی آیـد . لبـاس هـای طراحـی شـده نیـز بایـد بـر حسـب زبـان خـاص کنـش نمایشـی باشـند . لبـاس هـا بایـد بـا کنـش هـا هماهنـگ بـوده و باعـث پیشـبرد و پیشـرفت آن شـوند . لبـاس هـای نمایشـی ، بـرای هرحرکـت و کنـش شـخصیت، منطـق لازم را بـه وجـود مـی آورنـد. بـه عنـوان مثال:حرکـت و کنـش هـاي در هـم شکسـته در نمایـش، بـا لبـاس هـای منـدرس و تیـره بـرای تماشـاگر اثـر بسـیار منطقـی مـی نمایـد ، چـرا کـه شـخصیت در هـم شکسـتگی بـه وسـیله لبـاس بـه تماشاگرنشـان داده شـده اسـت . امـا مهـم تریـن انقـاب در زمینـه لبـاس ، در ابتـدای قـرن بیسـتم و بـه وسـیله سمبولیسـت هـا رخ داد. از ایـن زمـان بـه بعـد لبـاس تنهـا وسـیله ای بـرای نشـان دادن هـر آن چـه کـه در نمایـش روی مـی داد نبـود، بلکـه تماشـاگران از طریـق لبـاس بـه حـال و هـوای عمومـی و فضـای کلـی نمایـش پـی مـی بردنـد . لبـاس در صحنـه تئاتـر، عنصـر بسـیار مهمـی اسـت . لبـاس بخشـی از بازیگـر اسـت و بـا ویژگـی هـای منحصـر بـه فـردش، در اجـرای هرچـه بهتـر نقـش، بـه اوکمـک مـی کنـد. لبـاس تنهـا عنصـری تزیینـی نیسـت ، بلکـه بـا کمـک فـرم، رنـگ و باقـت ، مـی توانـد مفاهیـم زیـادی را بـه مخاطـب اثـر منتقـل کـرده و در نهایـت وسـیله ای در جهـت پیشـبرد کنـش دراماتیـک
باشـد» (گلشـن ، 1394).
آشـنایی بـا نقـش و نحـوه عملکـرد طـراح لبـاس در صحنـه تئاتـر، سـینما و تلویزیـون اسـت کـه مجموعـه ای از فعالیـت هـای تخصصـی در حـوزه طراحـی لبـاس بـه شـمار مـی رود( قاسـمیان دسـتجردی، 1394)
علاوه بـر نمایـش نامـه سـایر ( عناصـر تشـکیل هنـر نمایـش ) عبارتنـد از ( بازگیـری) و طراحـی صحنـه و لـوازم صحنـه، نورپـردازی و چهـره پـردازی و گریـم و موسـیقی و حـرکات مـوزن، لبـاس، معمـاری تماشـاخانه ، کارگردانـی ، تماشـگری اسـت و…. جلـوه هـای ویـژه
و همـان طـور کـه گفتـه شـد ، بیشـتر عناصـر هنـر نمایـش اسـت کـه بیـان تئاتـری کـه از نـوع بیـان هـای هنـری اسـت کـه زاده و پـرورده مـی شـود و عناصـر هنـر نمایـش بـه کار گرفتـه مـی شـوند تـا بیـان تئاتـری پدیـد آورده شـوند (ناظـرزاده،1374).
از آنجـا کـه صحنـه پـردازی و وسـایل صحنـه اهمیـت خاصـی نداشـت و همـواره خـود بازیگـر مـد نظـر بـود ، لـذا احتمـالا لبـاس هـای تئاتـر هـای الیزابتـی از نظـر بصـری نقـش مهمـی را الیفـا مـی کـرد. ایـن امـر نـه تنهـا در شـیوه ی رفتـار بازیگـران موثـر بـود ، بلکـه در صحنـه هـای شـلوغی همچـون راهپیمـا ، جنـگ هـا ودر مراسـم هـا وبالماسـکه هـا نیـز بـرای تمایـز شـخصیت هـا از یـک دیگـر حائـز اهمیـت بـود (آزادی ور،1366).
همـه آنچـه در صحنـه اتفـاق مـی افتـد از بـازی بازیگـر گرفتـه تـا نـور طراحـی صحنـه و لبـاس ،تصاویـری را مـی آفریننـد کـه مقصـود نویسـند ارگـردان تئاتـر را نشـان میدهـد بنابرایـن بـه جـز دیالـوگ یـا عنصـر کام غالـب عناصـر صحنـه تصویـری هسـتند و ایـن تصاویـر بـا وحـدتو هماهنگـی و هارمونـی ای کـه کارگـردان در صحنـه بـه وجودمـی آورد معانـی و مفاهیـم مـورد نظـر خویـش را بـه تماشـاگر منتقـل مـی کنـد و ازایـن رو نقـش و اهمیـت تصویـر طراحـی صحنـه، لبـاس و نـور در تئاتـر مـدرن بیـش از پیـش اهمیـت پیـدا مـی کنـد زیـرا امـروزه در اغلـب نمایشـهای مـدرن نقـش کام کمتـر از عناصـر دیگـر صحنـه مـورد تاکیـد نمایـش نامـه نویسـان و کارگردانـان معاصـر قـرار مـی گیـرد( نقشـینه فـردو
همکارانـش،1390).
لبـاس از دیربـاز در زندگـی بشـــر حضـور داشـــته ولـی در دوران معاصـر عـاوه بـر کارکردهـای ســـنتی، کارکـرد رســـانه ای و ارتباطـی نیـز پیـدا کـرده، بـه طـوری کـه هنرمنـدان از آن بـه مثابـه اثـر هنـری در بیـان مفاهیـم مـورد نظـر خـود بسـیار بهـره مـی جوینـد.
لبـاس بـــا توجـه بـه قـدرت و بیـــان خـاص خـود و قـرار گرفتـن بـــر روی بـدن، بـه عنـوان اولیـن و قـوی تریـن دارایـی هـر فـرد مطـرح بـوده و بـه بـزرگ تریـن مجموعـه بـرای بیـان هنرمنـد و بـه چالـش کشـــیدن فضـای اطـراف تبدیـل مـی شـود