تاثیر توسعه فردی بر کسب و کار / دکتر پانته آ رحمانی

تاریخ انتشار : 1 اردیبهشت 1401

تاثیر توسعه فردی بر کسب و کار
پانته آ رحمانی مدیر عامل و موسس Iran Success Coach
مدیر توسعه کسب و کار و نماینده رسمی Success Resources iran

تمرکز بر رشد و توسعه فردی یکی از اولین قدم‌های بسیار موثر در مسیر رسیدن به موفقیت است. رشد فردی مزایای فراوانی به همراه دارد.هنگامی که شما در مسیر رشد فردی در کسب و کار حرکت می‌کنید، نتایج موفقیت آمیز متعددی به دست خواهید آورد. اهدافی در زندگی شما پدیدار می‌شوند که تاکنون وجود نداشته اند و مهارت‌ها و استعدادهایتان را بهتر شناسایی کرده و بکار می برید.رشد و توسعه فردی با خودآگاهی آغاز می‌شود. باید بدانید که هستید و ارزش‌ها و اهدافتان چه هستند. اگر می‌خواهید به رضایت شخصی دست پیدا کنید، باید بر اساس رویاها و توان خودتان پیش بروید. هنگامی که خودتان را بشناسید، قدرت توسعه فردی خود و بهبود زندگی تان را خواهید داشت. بطور خلاصه توسعه فردی فرایند تقویت اعتماد به نفس و موثرتر بودن به عنوان یک فرد و عامل تغییر در زندگی خود و حتی دیگران است. توانایی برخورد با مردم در اکثر مشاغل مهم بوده و هوش هیجانی، این که شما بتوانید شخص دیگری را بفهمید و روابط کاری قوی با همکاران و مشتریان خود داشته باشید، باعث افزایش بهره وری و تقویت اعتبار حرفه ای شما می شود. این خصوصیت سبب میشود به یک شنونده فعال بهتر تبدیل شوید، که این توانایی به دیگران کمک می کند احساس شنیده شدن و درک شدن در کنار شما داشته باشند.ایجاد اعتماد به نفس یکی از اهداف اصلی توسعه فردی و موفقیت های شغلی است. توسعه اعتماد به نفس شما می تواند به شما کمک کند تا شغل بهتری داشته باشید، برای افزایش یا ارتقا سطح مذاکره کنید، برای مشارکت های خود اعتبار کسب کنید و به عنوان یک رهبر شناخته شوید. بخاطر داشته باشید با برنامه توسعه فردی صحیح و متناسب برای وضعیت فعلی شما، می توانید رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنید. انگیزه خود یکی دیگر از نکات بسیار مهم در حوزه توسعه فردی است. انگیزه بیشتر می تواند به شما احساس مثمر ثمر بودن داده و همچنین به شما کمک کند که بلند پروازی کنید.

 

 

 

بنابراین به جای انتظار برای ایجاد انگیزه برای شروع، سعی کنید اهداف بزرگ خود را به کارهای کوچک و قابل دستیابی تقسیم کنید. به این ترتیب به خودتان کمک می کنید هر زمان موفقیتی تجربه می کنید، احساس انگیزه کرده و به سمت جلو قدم بردارید.ذهن آگاهی،به مغز شما می آموزد تا بر روی لحظه فعلی تمرکز کند، نه اینکه به سمت آینده یا گذشته سوق یابد، باعث کاهش استرس، تمرکز ، حافظه کاری و کارایی بهتر میشود. یکی از دلایل نیاز شما و کسب و کارتان به رشد فردی، ارائه خدمات بهتر به مشتریان است. هر چه یادگیری شما بیشتر باشد، هنگام مواجهه با چالش‌ها عملکرد بهتری از خود ارائه خواهید کرد. از دیگر دلایل ضرورت داشتن توسعه فردی در رشد کسب و کار می‌توان به آموختن از تجربیات دیگران اشاره کرد. یکی از وجوه اشتراک افراد موفق این است که برای رسیدن به جایگاه فعلی‌شان از موانع بسیاری عبور کرده اند. این افراد توانسته اند ورای مشکلات و موانع را ببینند و برای عبور از آن‌ها تلاش کنند. بسیاری از افراد همواره منتظر رسیدن زمان درست هستند و برخی افراد به قدری در انتظار رسیدن این زمان می‌مانند که فرصت‌هایشان را از دست می‌دهند. سرمایه گذاری در توسعه فردی می تواند به زمینه سازی موفقیت در کسب و کار منجر شود. یکی از مهم ترین عواملی که باعث رشد یک کسب و کار می شود، رشد و توسعه فردی در کسب و کار است. شخصی که صاحب کسب و کار است باید به صورت مداوم بر روی توسعه فردی خودش کار کند تا بهترین نتیجه را بگیرد. این امر تاثیر زیادی روی تمام کسب و کارهای کوچک و بزرگ دارد. این در حالی است که رشد و توسعه فردی فقط مربوط به صاحب کسب و کار نیست. این رشد باید برای تمامی اعضا گروه باشد و صاحب کسب و کار باید برنامه ای مشخص برای رشد اعضاء سازمان خود داشته باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

رشد فردی در کسب و کار نه تنها باعث رشد خود شخص می شود، بلکه باعث پیشرفت کسب و کار و افزایش بهره وری کار تیمی می شود. مهم ترین نکته این است که برای داشتن یک کسب و کار عالی، ابتدا رشد فردی در سایر ابعاد زندگی داشته باشید. در شرکت های کوچک، معمولا هر واحد یک نفر کارمند دارد و آن شخص باید با رشد شخصی خودش باعث بهبود قسمت مربوط به خودش باشد.
در عین حال بسیاری از شرکت ها بزرگ هستند که در قسمت های مختلف، به جای یک نفر کارمند یک تیم مشغول به کار هستند. برای مثال در شرکت ها یک تیم مسئول واحد فروش، یک تیم مسئول بازاریابی و … هستند و شغل ها بین افراد مختلف پخش شده است. در این شغل ها باید هر یک اعضاء به فکر رشد فردی خود باشد تا سیستم کسب و کار بتواند بهتر حرکت کند.یکی از مهم ترین اقدامات برای رشد فردی و رشد و توسعه فردی در کسب و کار، ایجاد عادت های خوب زندگی است. تا تغییری در عادات خود ندهید، زندگی شما تغییری نخواهد کرد. بنابراین با شناخت عادات خوب و بد و اقدام برای حذف عادات بد و افزایش عادات خوب، می توان بهره وری فردی و شغلی را افزایش داد. برای رسیدن به موفقیت های بیشتر باید بزرگ فکر کنید تا بیشتر از توان خود تلاش کنید و بهترین نتیجه رابگیرید.بیشتر موانع و باورهای غلطی که درباره رشد فردی هستند، ریشه در ذهن افراد دارند و باید به طور مداوم برای حل آن ها اقدام کرد. بدون حل این مشکلات ذهنی هیچ پیشرفتی در کسب و کار ایجاد نمی شود. همچنین اعتقاد به کمال طلبی باعث می شود شخص از ابتدا نخواهد کاری را شروع کند، چرا که برای شروع کار به دنبال ایجاد بهترین شرایط در همان ابتدا هستند که این امر باعث می شود بسیار در شروع کارها تعلل کنند.بهبود و توسعه فردی همیشه باید از دو دیدگاه جسمی و ذهنی مورد بررسی قرار گیرند. بدون تردید جنبه های روحی _روانی تاثیر مستقیم بر عملکرد ذهنی فرد دارند که می توانند عملکرد جسمی فرد را تحت تاثیر قرار دهند. از طرفی بدون در نظر گرفتن جنبه جسمی نمی توان نتیجه خوبی از فعالیت های ذهنی کسب کرد. توجه به توسعه جسمی و توسعه ذهنی به صورت موازی از ملزومات بهبود و توسعه فردی می باشد.
کسب مهارت مدیریت زمان نیز یکی از اصلی ترین تواناییها جهت توانمند سازی فردی است. کنترل زمان و استفاده صحیح از فرصت ها همان چیزی است که هر فرد موفقی می داند. برنامه ریزی برای آینده به مدیریت زمان در حال بستگی دارد.

تمرکز روی نقاط قوت بهترین راه برای کمرنگ کردن نقاط ضعف است. با برنامه های بهبود و توسعه فردی می توان زمان بیشتری را روی پرورش و شکوفایی نقاط قوت خود اختصاص دهید.باور ها ، بسیار قدرتمند هستند و در زندگی شما نقشی حیاتی دارند. تمام شکست ها و پیروزی هایتان از طریق باورها شکل می گیرند. در حقیقت باور ذهنیتی است که در ضمیر ناخود آگاه شکل می گیرد. مغز انسان هر گونه اطلاعاتی که از بدو تولد به شما داده شده را باور می کند و در ناخودآگاه ذخیره می کند و در طول زندگی، افراد این اطلاعات را به صورت باورهایی زندگی و تجربه می کند. ضمیر ناخودآگاه تابع منطق، استدلال و قدرت تجزیه و تحلیل نبوده و قدرت تشخیص خوب از بد را ندارد و تمامی اطلاعات وارد شده به آن را می پذیرد. هر کاری که امروز انجام می دهید به دلیل باورهایی است که در ضمیر ناخودآگاه شما شکل گرفته است و تجربیاتی که دارید تمام نمی شود و در طول زندگی شکل گرفته و رشد می کند. بایدها و نباید های شما به ضمیر ناخودآگاه شما بستگی دارد و تصمیم گیری ها و رفتارهای شما را کنترل می کند.

باور ها به سه دسته 1- باورهای محدود کننده، 2- باورهای انرژی زا و باورهای درونی و باورهای بیرونی تقسیم میشوند. باورهای محدود کننده حول محور احساسات، روابط و اهداف می چرخند. باورهای محدود کننده و مخرب زندگی شما را تحت الشعاع قرار می دهند و شما را از داشتن زندگی ایده آل محروم می سازند .همه باورهای محدود کننده شما، از یک باور من نمی توانم شکل می گیرند که به احساس بی کفایتی و بی ارزشی در فرد منجر می شود و این باور در او شکل می گیرد که من فرد دوست داشتنی نیستم و نمی توانید موفقیت را تجربه کنید. اگر بپذیرید که شما هم مانند هر موجود دیگری حق اشتباه کردن دارید و از شکست ها برای رسیدن به موفقیت و اهدافتان استفاده کنید و به توانمندیهای خود به عنوان یک انسان منحصر به فرد ایمان بیاورید.باورهای نیرو زا برعکس باورهای محدود کننده، باورهای انرژی دهنده هستند و باعث ایجاد اعتماد به نفس شده و انرژی و توانتان را مضائف می کند تا در مسیر موفقیت گام های مؤثرتری بردارید. وقتی به توانمندی های خود به عنوان یک انسان منحصر به فرد نگاه کنید اهدافتان را هم در همان راستا انتخاب می کنید و خودتان را می پذیرید و برای رسیدن به خواسته هایتان اقدام می کنید. این باور شماست که از شما انسانی قوی و توانمند و یا انسانی ضعیف و ناتوان می سازد .

باورهای بیرونی همه اطلاعات و آموزش هایی است که از لحظه تولدتان، از والدین، اجتماع، مدرسه و فرهنگ از دنیای بیرون دریافت می کنید. این باورها کنترل گر بوده و اغلب به انتخاب شما نبوده اند. این باور به شما میاموزد که کنترل گر باشید و به جای کنترل خود به دنبال کنترل شرایط بیرونی باشید. باورهای درونی شما همان احساسات، عواطف و باورهای قلبی مثل باور به توانمندی یا عدم توانمندی و احساسی که نسبت به خود و دیگران دارید هستند که در طول زمان تجربه میکنید.
الگوها هم در شکل گیری باورها نقش دارند. در زندگی کسانی را الگو قرار دهید که به آن اهدافی که شما می خواهید رسیده اند. در نتیجه این باور در شما شکل می گیرد که دستیابی به اهداف برای همه امکان پذیر است و حتی کسانی که شرایطشان شبیه شماست و توانسته اند به اهدافشان دست یابند و این باعث ایجاد انگیزه در شما می شود. پس بسیار مهم است که بدانید با چه فرد یا افرادی و یا گروهی هم صحبت و هم کلام هستید. به هر موضوعی بیشتر فکر و تکرارش کنید، مغز شما به آن بیشتر توجه میکند و به مرور به باوری در شما تبدیل می شود .وقتی خواسته هایتان را یادداشت کنید در ذهنتان که همان ضمیر ناخود آگاهتان است تصویری خلق می کنید و با به کلام آوردن آن ها و آوردنشان به سطح خودآگاه ذهنتان آن ها را به کائنات می فرستید. تکرار جملاتی مثل، من توانمندم، من باور دارم که می توانم، من توانگر هستم، همان باورهای سازنده و انرژی دهنده هستند که به مرور و بر اثر تکرار به باوری عمیق در شما تبدیل می شود. باورهایی که با تقلید از والدین، فرهنگ، جامعه و شرایط تجربه کرده اید را با تکرار به عادت تبدیل کرده اید.

 

اما با این حال می توانید آگاهانه تصمیم بگیرید و آن ها را تغییر دهید. تخیل بزرگ ترین نیروی ذهن است. تجسم تصاویر به قدری قدرتمند هستند که ذهن به جای «من نمی توانم» یا «این برای من اتفاق نمی افتد»، به سمت امید، اعتقاد، انتظار و خلق «من می توانم» و جملات مثبت میپردازد.وقتی هدفی را در زندگی انتخاب می کنید، این هدف وقتی معنا پیدا می کند که بتوانید آن را به خواسته ها و آرزوهایتان تبدیل کنید که با ارزش های شما مطابقت دارند. این همان چرایی شماست. برای پیشرفت های بزرگ در زندگی، باید کارهایی انجام دهید که با چرایی شما همخوانی داشته و انگیزه بخش باشد.
قدرت چرایی است که شما را به تلاش و کار سخت وا می دارد. بنابراین برای درک قدرت چرایی، اول باید مشخص کنید که چه کسی هستید و برای چه چیزی زندگی می کنید. اگر نتوانید به چراهایتان در قسمت های مختلف زندگی پاسخ دهید؛ نمی توانید به چگونه ها دست پیدا کنید. اگر هدفی را مشخص کنید و قدرت خلاقیت خود را بر روی آن متمرکز کنید به موفقیت دست خواهید یافت. برای تعیین اهداف باید در ذهنتان به دنبال دیدن آنچه می خواهید باشید. لازم است لیستی از اهدافی که می خواهید در حوزه های مختلف زندگی به آنها برسید را برای خود آماده کنید و همه را یادداشت کنید.
اهداف شما باید قابل توصیف باشد بطوریکه برای دیگران هم واضح و مشخص باشد. تمام افراد موفق دنیا برای رسیدن به موفقیت اهداف واضحی داشتند که با نوشتن آن ها متوجه شدند که چه کسی هستند و چه می خواهند و برای بدست آوردنشان برنامه ریزی کرده و نقشه راه طراحی می کنند. اهداف نوشته نشده رویایی بیش نیستند. اهداف باید قابل اندازه گیری، دست یافتنی و با شما و ارزشهای شخصی شما هم راستا باشند. همچنین باید دقیقاً مشخص کنید که، کی، کجا و چه وقت می خواهید به این اهداف دست یابید. برای رسیدن به موفقیت باید برنامه ریزی دقیق داشته باشید. وقتی موانع و عادت های بد و محدود کننده رسیدن به اهدافتان را شناسایی کردید هر از چند گاهی عادات بد خود را مورد بررسی قرار دهید. با عادات بد خود آشنا شده و در جهت ریشه کن کردن آن ها تلاش کنید. زمان خلق و ایجاد عادات خوب و جدید است و ایجاد آن ها نیازمند صرف وقت، تلاش و تمرین میباشد.

کارهایتان را به فردی مورد اعتماد بگویید، کسی که از هر جهت قبولش دارید و می دانید اسرار شما را بر ملا نمی کند و برای ایجاد تعهد و مسئولیت پذیر شدن برای ایجاد و خلق عادت جدید می توانید روی او حساب کنید و همراه و پیگیر شماست. چرا که تغییر، همیشه با سختی همراه بوده اما شدنی است.تغییر فرایندی است که شما را از جایی که هستید به جایی که می خواهید باشید هدایت می کند . پس نیازمند صرف وقت، تلاش و بردباری است، چرا که عادات شما، از باورهایی می آیند که سال هاست آن ها را زندگی کرده اید و قدمت آن ها به اندازه ی عمری است که سپری کرده اید؛ پس نمی توان انتظار داشت که تغییر یک شبه اتفاق افتد و بتوان عادات و باورهای جدید ایجاد کرد. بلکه بسیار سخت بوده و انجام آنها برایتان غیر ممکن بنظر می رسد. اما به خاطر داشته باشید که هر یک شما معجزه و شاهکاری از خالق هستید.هرگز فراموش نکنید هیچ وقت نمی توانید زندگی تان را تغییر دهید، مگر کاری که هر روز انجام می دهید را تغییر دهید.

 

لینک کوتاه مطلب

https://chiamod.ir/pantea-rahmani

chiamod