انسان شناسی فرهنگی در پوشاک کشورهای عضو اکو /سمانه شهری نژاد

تاریخ انتشار : 27 فروردین 1401

انسان شناسی فرهنگی در پوشاک کشورهای عضو اکو
سمانه شهری نژاد مولف و محقق حوزه پوشاک- مدرس دانشکده شریعتی تهران

جهانی که امروز در آن زندگی می کنیم، به دلیل رشد فناوری و گسترش روز افزون ارتباطات، خواه ناخواه هر روز کوچک و کوچک تر می شود و امتزاج و اختلاط فرهنگ ها افزون تر می گردد. اما جهان هم چنان که در اثر توسعه ارتباطات کوچک تر می شود، از جهت قضایای ذهنی گسترش می یابد و برای حل مسائل خود نیازمند تخیلی نیرومند تر است. بنابراین، امروز اکثر صاحب نظران و نظریه پردازان علوم اجتماعی و سیاسی و حتی اندیشمندان جهان تجارت و اقتصاد به این باور رسیده اند که تنها در پرتو صلح جهانی و تبادل و تفاهم فرهنگی می توان انسان معاصر را در دهکده جهانی کنار یکدیگر نگه داشت و انسانیت را حفظ کرد. بر این اساس، نظریه های گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها، سرلوحه انسان قرن بیست و یکم قرار گرفته است. موضوعی که هر انسان آگاه و اندیشمندی را در هر سطحی که باشد به دورنمای ارتباطات جهانی خوش بین می کند و نوعی آرامش روانی برایش به همراه می آورد. اما نکته مهم و اساسی در فرایند این گفت و گوها و تبادلات فرهنگی که شاید بتوان بدان کم تر توجه شده و می شود، ابعاد آسيب شناختی، مخصوصا آسیب شناسی روانی برخورد و تغییرات فرهنگی است که اگر بدان توجهی اساسی نشود و به موازات طرح های نزدیکی فرهنگ ها بدان پرداخته نگردد، در دهه های بعدی شاهد بسیاری معضلات و آسیب های جدید برای این انسان امیدوار به آینده خواهیم بود. آسیبی که طی چندین دهه گذشته در بسیاری از کشورها، فرهنگ ها و تمدن ها آثار نگران کننده خود را به جای گذاشته است. آثاری که ناشی از تغییرات فرهنگی است. تغییر فرهنگی فرایندی است که طی آن اجزای مختلف یک فرهنگ با گذشت زمان دگرگونی پیدا می کند. هرگونه دگرگونی در اجزا و کلیت فرهنگ، در سازمان های اجتماعی تحولاتی را پدید می آورد و اگر شتاب این دگرگونی ها فزونی یابد، می تواند آسیب هایی را در پی داشته باشد.

جامعه پذیری و فرهنگ پذیری

محیط اجتماعی خواه یک گروه کوچک باشد یا یک جامعه بزرگ، واحدی یک دست و ثابت نیست و از گروه ها و اجزاء آنکه «پاره – گروه» یا خرده – گروه و افراد باشد تشکیل شده و دائما در حال تغییر و تبدیل است. نسل ها از پی هم در حرکت هستند. افرادی از میان می روند و افرادی زاده می شوند و جای رفتگان را می گیرند. از این رو گروه انسانی برای آنکه بتواند سازمان خود را حفظ کند و به زندگی خود ادامه دهد، ناگزیر است که پیوسته افراد جدید را با خود همساز گرداند و برای زندگی عملی گروهی و اجتماعی آماده کند. همچنین هر فردی برای زیستن و بهتر زیستن ناچار است که عناصر فرهنگی را بپذیرد و خود را با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی همساز و سازگار گرداند و با آنها همنوا شود. به این منظور آموختن ویژگی-های فرهنگی از پیشینیان ضروری است. انتقال فرهنگ به نسل جدید به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم است. در شیوه نخست، فرد به طور مستقیم در جریان فراگیری میراث فرهنگی قرار می گیرد. به این صورت که ابتدا از طریق خانواده یعنی پدر و مادر با امر و نهی، تشویق و ترغیب، جایزه دادن، سرزنش و توبیخ یا به عبارت دیگر از طریق پاداش و تنبیه کودک با ارزش و هنجارهای اجتماعی و موازین اخلاقی یا به طور کلی فرهنگ جامعه آشنا می شود و سپس از طریق نظام آموزش.بر اساس برخی منابع احتمالا عنوان فرهنگ پذیری برای نخستین بار در سال ۱۸۸۰ از سوی جی. دبلیو. پاول، انسان شناس آمریکایی ابداع شده با شد؛ اصطلاح مذکور در ایالات متحده سخت مقبول افتاد و در سال ۱۹۳۵ یک کمیسیون از شورای تحقیقات علوم اجتماعی دست به کار تعریف آن شد. همچنین این اصطلاح از سوی مردم شناسان فرانسوی نیز پذیرفته شده فرهنگ پذیری در یک تعریف ساده و بسيط عبارت است از: پدیده ای که اساسا ناظر بر آن دسته از تحولات فرهنگی است که پس از استقرار روابط میان جوامع به وجود می آید. فرهنگ پذیری جریانی است که فرد را عمیقا و از هر لحاظ با فرهنگ جامعه همانند می کند، همانطور که جامعه پذیری فرد را کما بیش با هنجارهای اجتماعی آشنا و سازگار می گرداند.

هر انسانی به محض تولد، از همان آغازین مراحل حیات بی اختیار در جریان فرهنگ پذیری و جامعه پذیری قرار می گیرد، با بزرگ شدن و رشد شخصیت فرد، وی در اثر ارتباط و تعامل با محیط پیرامونی خود ممکن است با فرهنگ های نو مواجه شود، در این صورت وی خود را ناگزیر از فرهنگ پذیری می یابد. روند فرهنگ پذیری که از فرد نو تولد، آغاز می گردد با رشد فرد و پیدایش جامعه و فرایند های زیست جمعی پیچیده تر می شود. فرهنگ پذیری، در یک معنی خوگیری با فرهنگ جامعه و در معنای دیگر پذیرش فرهنگ نو و طرد فرهنگ پیشین را می رساند
.
انواع عوامل سرچشمه دگرگونی فرهنگی

تکنولوژی:
دگرگونی های سریع تکنولوژی بیشتر در کشورهای صنعتی پیشرفته رخ می دهد هر چه دگرگونی-
های تکنولوژیکی سرعت و شتاب بیشتری پیدا کند دگرگونی های فرهنگی ناشی از آن بیشتر شود.
محیط طبیعی :
در گرگونی های ناگهانی و شدید در محیط طبیعی کمتر رخ می دهد اما در صورتی که رخ دهند تأثیر عمیقی بر جای می گذارند.
دگرگونی در جمعیت: هر گونه دگرگونی عمده در شمار و توزیع جمعیت یک کشور همواره دگرگونی های اجتماعی متناسب با خود را به دنبال دارد افزایش جمعیت ممکن است منجر به مهاجرت یا بهبود وضع تولید گردد و این به خودی خود ممکن است به دگرگونی اجتماعی بینجامد.
نیازهای شناخته شده:
شرط دگرگونی اجتماعی این است که جامعه نیازهای خود را بشناسد نیازها جنبه روانی و ذهنی دارد و همین که اوضاع عوض شود نیازهای تازه پدیدار می گردد.
گفتمان فرهنگی
گفتمان فرهنگی در جاهای متعدد می تواند اتفاق بیفتد. در فضاهای عمومی و خصوصی این فرهنگ «گفت و گو» است. «گفت و گو» نوعی از گفتمان غیر رسمی است که هدفش چیزی بیش از مبادله ایده ها و تفسیرها نیست و در خودش پایان می بابد. نوعی از گفتمان است که نیازی به جمع بندی، نه به لحاظ اخلاقی و نه به لحاظ عملی ندارد. از نظر «هلر » گفتمان فرهنگی، تعریفی از فرهنگ است

تنوع و تکثیر فرهنگی

معنی انسان شناختی فرهنگ به « فرهنگ ها » معطوف است. فرهنگ به صورت مفرد و یا در فرهنگ چون فرهنگ انسانی و علمی یا فرهنگ برتر و پست تر وجود ندارد، بلکه فرهنگ ها به صورت جمع وجود دارد. اساس تمایز فرهنگ، وجود جوامع متعدد است. نحوه زندگی افراد در موقعیت های متعدد، سبب پیدایی فرهنگ های خاص متفاوت می گردد. هر شیوه زندگی یک فرهنگ است. هر مردمی دارای فرهنگی هستند، همانطور که هر قبیله دارای فرهنگ است. افزون بر این، فرهنگ ها به « خرده فرهنگ ها » ، خرده فرهنگ های شهری، خرده فرهنگ های مذهبی، خرده فرهنگ های جنسی و مانند آن تقسیم می شوند.
عناصر کانونی فرهنگ:
در میان صاحب نظران فرهنگ در عنصر کانونی فرهنگ، توافق نظر وجود ندارد، عده ای صرفا به شمارش عناصر فرهنگ با نگاه توصیفی پرداخته و اولویت بندی خاصی قائل نیستند. در مقابل، عده ای اصرار دارند تا کانون مشخص برای فرهنگ معین کنند، مدعیان وجود کانون مشخص برای فرهنگ، متأثر از نظام فلسفی خاصی می باشند. به عبارت دیگر، تأکید بر یک عنصر خاص برای فرهنگ، حکایت از رویکرد فلسفی خاصی است. بعضی از این عناصر کانونی فرهنگ عبارتند از: دین، زبان، تمدن، سابقه مشترک ذهنی و عینی، ارزش،ها و نظم نمادین.

پوشاک
بعنوان یکی از کانون های فرهنگی از منظر انسان شناسی فرهنگی جایگاهی ویژه در بین اقوام و ملت-های متفاوت دارد. از این بین قوم شناسی و تبارشناسی فرهنگی در بین کشورهای عضو اکو بعلت همجواری اقلیمی و مشابهت زبان و فرهنگ حائز اهمیت می باشد.

تاریخ پوشاک بخشی از تاریخ تمدن است که در آن از تحولات، شکل و فرم لباس از زمان های دور تاکنون گفتگو می کند و این تحولات با تحولات دیگر تاریخی، اجتماعی و معیشتی مردم ارتباط مستقیم دارد. در هر حال منشاء لباس هر چه باشد نکته آن است که استفاده از لباس یک ضرورت است. منتهی در هر موقعیتی یکی از ضرورت ها (زیباشناسی)، یا حفاظت در مقابل طبیعت ، اهمیت بیشتری پیدا می کند و بنابراین وضعیت پوشاک نیز در همین اساس دچار تغییراتی خواهد شد. آشکارترین نشانه فرهنگی و شاخص ترین مظهر و سمبل ملی ـ قومی، هر جامعه، پوشاک است. پوشاک یکی از نیازهای اساسی مادی انسان است که برای تطبیق با محیط طبیعی و اجتماعی که از آغاز پیدایش بشر تاکنون بر اساس شرایط مختلف اقلیمی و اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده دچار تغییر و تحول شده است و کارکردهای مختلف و عناصر فرهنگی مرتبط با آن در قالب فرهنگ مادی بررسی و مطالعه می شود.
پوشاک سنتی کشورهای عضو اکو :
(پاکستان، ترکیه، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزسستان،ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان و ایران)، بخش عظیمی از فرهنگ اصیل، بومی و معنوی آن است و گنجینه پر بها و باارزشی است که هر قوم وظیفه دارد در نگهداری و حفظ و سپردن تام آن به نسل های بعدی، اهتمام ورزد.پوشاک سنتی کشورهای عضو اکو و مطالعه آن در مجموعه ای از «سرپوش»، «تن پوش» و «پاپوش» و همچنین «زیورآلات» و جواهرات «محلی» محدود می گردد. تنوع پوشاک زنان به خصوص در سرپوش ها و تن-پوش ها در کشورهای عضو اکو و نیز استفاده از زیورآلات و تزئینات و آویزه های پوشاک به مراتب بیش از پوشاک مردان است. بر همین اساس زنان در عرصه زندگی و انتقال فرهنگ نقش مهمی داشته اند. با نگاه به نظریه های انسان شناسی اقوام مورد بحث(کشورهای عضو اکو) می توان به آسانی و با دقت و بطور همه جانبه در شناخت زندگی اجتماعی و فرهنگی و سیر تکاملی فرهنگ و تمدن جوامع به سوال هایی که در
مورد وقوع رفتار اجتماعی به شکل موجود و علل تمایزات بشری بنا شده اند، پاسخ داد.

انسان شناسی فرهنگی،زمینه های پژوهشی گسترده ای برای شناختن و شناساندن فرهنگ کشورهای عضو اکو در زمینه های مختلف پوشاک و زیر شاخه های آن دارد. پژوهش درباره فرهنگ پوشاک و دگرگونی های آن در طول زمان خود گستره عظیمی از انسان‌شناختی را در بردارد که منجر به آگاهی بر مجموعه ای از دانستنی ها و نگرش های قومی، ملی، دینی و مذهبی می گردد. گروه های متفاوت قومی که در کشورهای عضو اکو زندگی می کنند؛ هر یک دارای ویژگی‌های برجسته‌ای هستند و تحت تأثیر عوامل گوناگون از جمله عوامل اکولوژیکی، ژئوپلیتیک و ژئوکالچر منطقه قرار دارند، تن پوش ویژه ای به تن دارند که در همان نگاه نخست، قومیت، حوزه زندگی، زبان و سایر مشخصات فرهنگی و حتی مذهب و اشتغالات اصلی زندگی آنان را در ذهن بیننده تداعی می کند.
موارد استفاده از هر بخشی از پوشاک، رنگ، جنس، اندازه، زیورآلات و تزئینات، نقوش و نحوه استفاده آن و نیز مقدار پارچه لازم و اندازه ها، رنگ، جنس، تزئینات، نحوه دوخت و طرز تهیه ، کارکرد و موارد استفاده تن-پوش نزد دختران و زنان معرف و نشان دهنده منزلت اجتماعی، شخصیت، موقعیت اقتصادی، سن و ویژگی-های فرهنگی آنها به شمار می رود. بنابراین پوشاک سنتی می تواند دلایل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به همراه داشته باشد که ریشه در ساختار فرهنگی و موقعیت اقتصادی آنان دارد.

کامل بودن پوشاک سنتی و راحتی آن در بین کشورهای مورد بحث، زیبایی، استفاده مناسب از رودوزی های سنتی در تکمیل و تزئین لباس، داشتن تجانس و قرابت فوق العاده با فرهنگ جامعه به خصوص با محل مورد نظر خود، و متناسب بودن با شرایط اقلیمی و جغرافیایی، بر اهمیت هر چه بیشتر آن می افزاید.

عوامل شکل دهنده پوشاک و زیورآلات کشور های عضو اکو
۱- مبانی اعتقادها و باورهای دینی و فراگیر
۲- عوامل زیست محیطی و اقلیم
۳- شرایط و روابط اجتماعی از جمله نحوه معیشت و نیز قشر بندی اجتماعی
۴- تأثیر همجواری با اقوام مجاور و نزدیک
بدیهی است که هر یک از اجزاء پوشاک و زیورآلات متأثر از عوامل نام برده، می باشند.
پوشیدگی از جمله شاخص های بارز پوشاک در فرهنگ کشورهای عضو اکو است. در تمامی اقوام زیبایی های بصری را می توان در قالب رودوزی و سوزندوزی ها و زیورآلات بکار رفته که هر یک دارای بار فرهنگی می-باشند، مشاهده کرد. همچنین فرم و برش تن پوش ها به گونه ای است که علاوه بر راحتی آن، مانع انجام فعالیت های گوناگون نمی شود و پوشش کامل به شمار می رود. پوششی که علاوه بر پوشندگی، نشان دهنده قومیت و باورهای مربوط به آن قوم نیز هست.یکی دیگر از عوامل مؤثر بر چگونگی پوشاک، اقلیم و طبیعت اوست. نوع اقلیم و طبیعت، کمی یا افزودنی پوشش، بلندی یا کوتاهی، تیرگی یا روشنی و ضخامت و نازکی جامه را سبب می شود. در مناطق گرمتر، اغلب از جامه های نازک و روشن تر و در مناطق سرد و کوهستانی از جامه های تیره و ضخیم تر استفاده می شود. مردم مناطق سردسیر بیشتر از سایر مناطق از جنس پشمی و نمدی استفاده می کنند. معمولاً در تهیه پوشاک نیز از مواد موجود در طبیعت استفاده می شود. پوشاک و زیورآلات عناصر فرهنگی هستند که با هم و در کنار یکدیگر معرف ذوق، سلیقه، شکوه و غنای فرهنگی هر قوم می باشند.

 

علاوه بر تزئیناتی نظیر نواردوزی، یراق-دوزی، پولک دوزی، آویختن سکه ها و غیره که در پوشاک زنان مشاهده می شود، تزئینات دیگری نیز مانند سوزن دوزی و نقش بندی در این پوشاک ملاحظه می شود. وجود طرح ها و نقوش روی لباس منعکس کننده آداب و سنن و باورهایی است که با زندگی سنتی خاص یک منطقه در ارتباط است. سوای تزئینات پوشاک، زنان خود را به زیورهای گوناگونی می آرایند. زیورآلات هر منطقه با تبعیت از نوع لباس آن منطقه از ویژگی خاصی برخوردار است. زیورها به تنهایی برای زیبایی به کار نمی روند. بلکه نشان و نمادی هستند که علاوه بر بیان موقعیت اقتصادی و اجتماعی فرد، منعکس کننده بسیاری از جنبه های مادی و معنوی، مفاهیم اجتماعی، دینی، اخلاقی و هنری است. رنگ مورد استفاده پوشاک، گویای ویژگی های اجتماعی و فرهنگی هر قوم است. فرهنگ عامه، سرشار از نشانه ها و نمادهاست و نماد یکی از جنبه های بیانی رنگ است. نمادهای این خصیصه تا حدی تحت تأثیر خود آگاه انسان و تا حدی تحت تأثیر شرایط اقلیمی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی جامعه به شکلی پذیرفته می شوند که ممکن است خلاف آن در گروه دیگری رایج باشد. نمادین شدن رنگ به اقتضای شرایط خاص حاکم بر جامعه صورت می گیرد. تمام افرادی که به یک تمدن وابسته هستند در مورد یک رنگ عکس العمل مشابهی دارند.
حوزه پوشاک به علت گستردگی با علوم متفاوتی از جمله: ارتباطات، جامعه شناسی، روان شناسی، فرهنگ و الهیات، ریاضیات، ادبیات و غیره، جایگاه بسیار ویژه ای در بین دیگر رشته ها دارد. همین گستردگی می تواند دریچه های انجام تحقیقات و پژوهش های میان رشته ای را شامل شود. در پوشاک عواملی چون: مبانی اعتقادها و باورهای دینی و فراگیر، عوامل زیست محیطی و اقلیم، شرایط و روابط اجتماعی از جمله نحوه معیشت و نیز قشر بندی اجتماعی، تأثیر همجواری با اقوام مجاور و نزدیک مهم می باشد. از آنجایی که ایران در مرزهای خود با کشورهای همجوار، مرز مشترک دارد و همین مرز مشترک، فصل مشترک در زبان و فرهنگ و پوشاک و نژاد را به ارمغان دارد و این یکی از امتیازات ویژه در پوشاک است

chiamod